دکتر محمد یمنی (استاد دانشگاه شهید بهشتی) در هفتمین کنفرانس ساماندهی آموزش عالی در مورد مسأله “توسعه” در آموزش عالی ایران” سخن گفت.
وی در ابتدا ضمن ارائه تعاریف مختلفی از مفهوم ” توسعه” الگوی این موضوع را دارای ابهام دانست و افزود:
“در این خصوص سوالات و ابهامات زیادی از قبیل این که: چرا برنامه های توسعه آموزش عالی دارای عدم شفافیت هستند؟چگونه می توان از وضعیت غیرقابل پیش بینی از میان پیچیدگی ها عبور کرد و به بهره مد نظر رسید؟ و … مطرح است. این را باید به خوبی دریابیم که اگر نگاه عمیقی به تاریخ و پیشینه این مطلب بنگریم، در اوایل دهه ۷۰ دیدگاهی جدید نسبت به مساله ” توسعه” شکل گرفت و در عمل در بخش زیادی از این فرصت ها: سیاست محرومیت زدایی به سیاست محرومیت زایی تبدیل شد. باز در همین دهه بود که موضوع تحصیلات تکمیلی و گسترش دوره های کارشناسی ارشد و دکترا مطرح شد. چند سال بعد که دانشگاه ها رو به سوی پژوهش آوردند، نتیجه حاصله آن شد، که به دلیل عدم حمایت های خاص این موضوع رو به نابودی و انحلال رفت. سالهای بعد دانشگاه های بزرگ مانند تهران، تربیت مدرس، علم و فرهنگ، سوره و … به تدوین اسناد برنامه روی آوردند. جالب است بدانید هیچ کدام از این اسناد و الگوها بر اساس موقعیت و نیاز دانشگاه ها طراحی نشده بود.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد:
“اکنون می توان به این نتیجه رسید که هیچ سیستم دانشگاهی نمی تواند با استفاده از نسخه برداری معیارهای دیگران، برای خود هویت و اصالت پیدا کند.”
وی در بخش بعدی سخنان خود به چند مساله ی ادغام دانشگاه ها، آیین نامه جابجایی دانشجو از سال ۸۴ و … پرداخت و اظهار داشت:
“تمام این عوامل، گره هایی بود که در مفهوم “توسعه” افتاد. این را باید به خوبی درک کنیم وقتی که قرار است توسعه روی دهد باید نوآوری هایی به وجود بیاوریم. نوآوری در حقیقت مفهوم اصلی در توسعه است. باید معلوم گردد به چه کسی دانشجو گفته می شود. نباید به جای “آنچه هست” به “آنچه که باید باشد” بپردازیم. در غیر این صورت تعارض هایی به وجود می آید؛ دانشجو دچار خستگی و سردرگمی می شود. وضعیت اکنون سیستم های آموزش عالی، وضعیتی جهشی و تحولی دارد. بنابراین باید در الگو های خود به دو مفهوم مهم توجه کنیم: این که آیا ما داریم برنامه ریزی می کنیم یا فکر می کنیم در مورد برنامه ریزی؟ وارد شدن تفکر، نگاه کاهنده در رفتار مدیر یک دانشگاه کمتر اتفاق می افتد. این همان چیزی است که باید به آن پرداخته شود و دغدغه ما شود. برای توسعه ی آموزش عالی دانشگاه ها، فرمول خاص از قبل تعیین شده ای وجود ندارد.
این عبارت عنوان سخنان بعدی دکتر یمنی بود که در این زمینه تاکید کرد:
“با توجه به سیستم های دانشگاهی کشور ما، فرمول باید کشف شود. این مساله به الگویی که در ذهن مدیران است، بر می گردد. برای یک مدیریت با یک رویکرد سخت، موقعیت های واقعی دانشجو و تقابل هایی که حین نظم ایجاد می شود، به وجود می آید. نتیجه این امر به وجود آمدن گروه های رسمی است. باید به این نتیجه برسیم که مدیریت در رأس و موقعیت های در قاعده ی بازی باید برعکس شود. حسن این کار آن خواهد بود که بین این موقعیت ها میدانی برای زمینه سازی سه اتفاق مهم از جمله: گفتگو، ارتباطات و مشارکت شکل می گیرد. تمام دانشگاه ها در نوع خود سیاست گذار هستند. نمی شود از این موضوع دفاع کرد که نقشه کشیدن و طرح موقعیت ایده آل برای آینده نیست. برنامه ریزی، نقشه کشیدن نیست. به تعبیری دیگر برنامه ریزی، یک طراحی سازگار شونده است. یعنی در عین تغییر باید با تغییرات بیرون تعامل ایجاد شود. حال که رسالت دانشگاه ها، بالندگی است و برنامه ریزی نقشه کشیدن نیست، برنامه ای باید تدوین و در راس کار قرار گیرد که دارای ابتکار و نوآوری شود.”
وی مساله اصلی در توسعه آموزش عالی را بدین مضمون تعبیر و تفسیر کرد که:
“مساله اصلی در توسعه آموزش عالی بر اساس مطالعات دهه ی۸۰ این است که اغلب قالب میدان دانشگاه ها ی دولتی، رویکردی قدیمی دارند و یعنی همان رویکرد سخت که به آن اشاره نمودم. لازم است که سیستم های آموزش عالی، عملا پیچیدگی را درک کنند. این موجب می شود نیروهای درونی مجال آزاد شدن پیدا کنند.”
ایشان در نتیجه گیری مباحث خود بیان داشت: برای توسعه ی دانشگاه ها نباید نسخه پیچید و نباید برنامه ریزی کرد، باید آن را فهمید.
No comment yet, add your voice below!